1. آن چیست که نمی‌آید ولی می‌رود؟ زندگی.
2. نتیجۀ هیچ جنگی، شکست یکی و پیروزی دیگری نبوده است. یا هر دو پیروز بودند یا هر دو شکست خوردند.
3. نوشتن، از تولید به مصرف است؛ نه از انبار به بازار. هنگام نوشتن، بیش از قلم، فکر کار می‌‌کند. نوشتن، گزارش نیست؛ آفرینش است. فهماندن نیست، فهمیدن است. نویسنده در ذهنش می‌نویسد و با قلمش می‌اندیشد.
4. تاریخ، عینک سیاست است و سیاست چشم‌بند تاریخ.
5. ظلم، ظلم است؛ اگرچه به ظالم.
6. . ترس از فقر، محقق را نویسنده می‌کند، نویسنده را ویراستار، ویراستار را غلط‌گیر، غلط‌گیر را نمونه‌خوان، و نمونه‌خوان را محقق. (الشیطان یعدکم الفقر؛ شیطان، شما را از فقر می‌ترساند)
7. . کج را رَج می‌گویند تا راست بنماید؛ مانند اتویی که به لباس ژنده می‌زنند.
8. «من و دیگر هیچ». این است شعار هیچان.

http://rezababaei.blogfa.com/